داستان کوتاه..عشق..عشق..عشق..

بانوی من کجایی...

عشق.خیانت.تنهایی.اشک و ...

داستان کوتاه..عشق..عشق..عشق..


زن وشوهر جواني سوار برموتورسيکلت در دل شب مي راندند.

انها از صميم قلب يکديگر را دوست داشتند.

زن جوان: يواشتر برو من مي ترسم

مرد جوان: نه ، اينجوري خيلي بهتره!

زن جوان: خواهش مي کنم ، من خيلي ميترسم

مردجوان: خوب، اما اول بايد بگي دوستم داري

زن جوان: دوستت دارم ، حالامي شه يواشتر بروني

مرد جوان: مرا محکم بگير

زن جوان: خوب، حالا مي شه يواشتر بروني؟

مرد جوان: باشه ، به شرط اين که کلاه کاسکت مرا برداري و روي

سرت بذاري، اخه نمي تونم راحت برونم، اذيتم مي کنه

روز بعد روزنامه ها نوشتند

برخورد يک موتورسيکلت با ساختماني حادثه آفريد.در اين سانحه

که بدليل بريدن ترمز موتور سيکلت رخ داد،

يکي از دو سرنشين زنده ماند و ديگري در گذشت

مرد جوان از خالي شدن ترمز آگاهي يافته بود پس بدون اين که زن

جوان را مطلع کند با ترفندي کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت

و خواست براي آخرين بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش

رفت تا او زنده بماند

و اين است عشق واقعي. عشقي زيبا

 

 

هفت شهر عشق شهر اول: نگاه و دلربایی شهر دوم: دیدار 

و آشنایی شهر سوم: روزهای شیرین و طلایی شهر چهارم:

بهانه،فکر،جدایی شهر پنجم: بی وفایی شهر ششم: دوری و بی

اعتنایی شهر هفتم: اشک،آه،تنهایی

 

 

عشق نخستین بینش را نسبت به ابدیت به تو هدیه می دهد.

عشق نخستین آزمونی است که زمان را به فراسو می برد. این

گونه است که عاشقان هرگز از مرگ نمی هراسند. عشق مرگ

نمی شناسد...

 

 

 


 کاش آدما عاشق نمیشدن کاش بین عاشقا فاصله نبود کاش

بین عشاق جدایی نبود کاش هیچ عشقی نمی مرد کاش عشق

همه پاک باشه کاش کاش کاش........ خدایا میشه این آرزوها به

حقیقت تبدیل بشه؟ تو میتونی پس دل هیچ عاشقی رو نشکن.

تو تنهایی میدونی تنها بودن چقدر سخته

 

 


وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم وقتی که دیگر

 رفت، من به انتظار آمدنش نشستم وقتی که دیگر نمی توانست

مرا دوست بدارد ، من او را دوست داشتم وقتی که او تمام کرد

من شروع کردم وقتی او تمام شد من آغاز شدم و چه سخت

است تنها متولد شدن. مثل تنها زندگی کردن . مثل تنها مردن...

 

 

 

 


 اگه تورو خواستن اشتباهه اگه باتوبودن اشتباهه اگه عاشق

توبودن اشتباهه اگه واسه تومردن اشتباهه پس توبهترین و

قشنگترین اشتباه زندگی من هستی



 نظرررررررر یادت نره ه ه ه ه ه



نظرات شما عزیزان:

دیوووووووووووووووووونه
ساعت16:12---22 مهر 1390
سیلام داداش خوبم
بدو بیا اپم


مرضیه جووون
ساعت16:39---21 مهر 1390
بانوی اون کجاست??????
یه دیقه به من بنگر!!!!!!!!
خودشم مگه نه????
بچه ها نگردین نگردین بانوی داش ریضا پیدا شده!!!!
ههههههه
نه ن نه آجیه داش ریضا پیدا شده بدیوووییییه که آپم
برااااااااادر


مهسا
ساعت23:32---20 مهر 1390
سلااام عاشق خوبی؟
چه قدر عشقولانه
من کجام پس ؟؟
چرا پس لینکم نکردی؟
بیااا که آپممم


بانوی تو
ساعت15:41---20 مهر 1390
بخدا عشق به رسوا شدنش می ارزد به،لیلی و مجنون شدنش می ارزد،گر چه من تجربه ای از نرسیدن هایم،کوشش رود به دریا شدنش میارزد،دل من در سبدی عشق به نیل تو سپرد،نگهش دار که به موسی شدنش می ارزد. به یادتم

محمد
ساعت14:37---20 مهر 1390
یعنی بعد علی تو مردی رضا جون
امیدوارم همیشه تو زندگیت عر عر عر ... یادم رفت چی می خواستم بگم...
م م م م م م م م م م
آها عرفانی باشی. :-)


مرضیه
ساعت16:40---19 مهر 1390
سلااااام داخداشی.....

بدیووووووووو که آپم....







هههههه

بیا بیا چیزی نبود

یاد یه چکی افتادم

واس همون

ههههههههه ههههه


دیوووووووووووووووووووووونه
ساعت11:10---19 مهر 1390
سیلام داداش گلم
خوفییییییی؟؟؟
بدو بیا اپیدم


دیووووووووووووووووووووووونه
ساعت10:15---18 مهر 1390
سلییییممممم داش رضای گل
داداشی تو چقد عشقولانه هستی
اینا خوشمل بودن مخصوصا اون جملات عاشقانه ها
مخسی که ازم تشکر کردی،فدای توووووووووووو


مرضیه جوووون
ساعت21:44---17 مهر 1390
به به به سلام داداش بزرگه ی خودم خوووووووبی????
بابا دمت گرم با این آپ تپلی که داشتی...
من از جملات عاشقانه ها بیش تر خوشم اومد!!
آخه یعنی چییییی یییییی?!????????هان!!'??
الان این داستان و نوشتی که بگی مردا فداکارن????
ای داداش بد.....
شوخی کردم داخ داشیه من...
بااااااااااای


ناشناس
ساعت19:19---17 مهر 1390
وای خدا جونم آخه این چه داستانیه بابا اشکام همینجوری داره میریزه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:, ] [ 18:33 ] [ رضا ] [ ]